Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرآنلاین»
2024-05-04@02:16:44 GMT

یک افطاری سیاسی غیرمترقبه

تاریخ انتشار: ۲۹ فروردین ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۵۶۴۰۴۰

یک افطاری سیاسی غیرمترقبه

ماه رمضان و افطاری ها، در سپهر سیاسی ایران، بسیار پر معناست. شاید بسیاری از تحولات سیاسی آتی کشور، در همین ضیافت‌ها کلید می‌خورد و به همین علت هم اخبار چنین میهمانی‌هایی به‌صدر اخبار کشور می‌رسد. برگزاری مراسم افطاری چهار نفره، میان علی لاریجانی، حداد عادل، ناطق نوری و قالیباف، در رمضانی که سالش به انتخابات مجلسی می‌انجامد، می‌تواند سرفصل تغییرات جدی در فضای سیاسی کشور باشد از همین جنس است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

چهار چهره‌ای که هر کدام بخشی از طیف‌های منتسب به جبهه اصول‌گرایی را نمایندگی می‌کنند و نسبت آن‌ها با بخش میانه‌روی جریان اصلاح طلبی، در این بزنگاه سیاسی، می‌تواند کنش‌های متفاوتی را رقم بزند. بی‌تردید در قهر سیاسی اصلاح طلبان و عدم حضورشان در رکن قدرت، جریان اصول‌گرایی، آرایش تازه‌ای به‌خود خواهد گرفت. چرا که در نبود این حریف قدر و سنتی، زمان برای شدت گرفتن اختلافات درون جناحی فراهم می‌شود. از سویی چهره‌های معتدل‌تر این جریان که از خطر قدرت گرفتن تندروها آگاهند به‌طور طبیعی باید تلاش کنند تا در مبارزاتی که در صورت نیامدن اصلاح طلبان میان بخش تندروی اصول‌گرایی با بخش معتدل آن صورت می‌گیرد، میدان را به تندروها نبازد. باختی که می‌تواند کلیت نظام سیاسی را به خطر اندازد.

اما بخش معتدل این فرصت را هم در اختیار دارد که تا پیش از انتخابات، بتواند اعتماد بخشی از جریان اصلاح طلبی را هم جلب کرده و آنان را به همراهی ترغیب کند، یا حداقل در صورت نیامدن آن‌ها و برگزاری انتخابات با مشارکت پائین بتوانند با تشکیل یک مجلس اعتدال‌گرا، فضا را برای بازگشت اصلاح طلبان و مردم به عرصه قدرت فراهم کرده تا بدنه اجتماعی از دست رفته حاکمیت را بازگردانند. در حال حاضر شاید درک خطر افراط گرایی، تنها محمل امکان اتحادی استراتژیک میان اعتدال‌گرایان هر دو سو است تا با حذف تندروها، در زمانی دیگر بتوانند عرصه سیاست ایران را برای تحولاتی عمیق‌تر و بنیادین آماده کنند. اما آنچه اولویت امروز است، رهایی از تندروهایی است که آن‌ها نیز تصور دارند در ابتدا باید با هر شیوه‌ای موقعیت خود در قدرت را تثبیت کرده تا بعدا فکری برای دست‌وپا کردن بدنه اجتماعی خود کنند. آنان می‌دانند که از پایگاه مردمی قابل توجهی برخوردار نیستند و تاکنون هم بالا رفتن آن‌ها از پله‌های قدرت به مدد اتحاد با بخش معتدل‌تر، در تقابل با اصلاح طلبان شکل گرفته و البته در برابر یک رقیب قدر، چنین اتحادهای استراتژیکی، طیف‌های درون اتحاد را نسبت به وزن اجتماعی خود دچار اشتباه محاسباتی مبتنی بر قدرقدرتی می‌کند. حال وقت آن است تا این طیف‌ها به واقعیات عینی و آماری برسند. از این منظر و با توجه به نشست چهارنفره، سه صورت وضعیت را برای انتخابات اسفند ماه می‌توان تصور کرد:
صورت اول، وضعیتی است که بخش اعتدال‌گرای جریان اصول‌گرایی بتواند با اصلاح طلبان به یک همبستگی حتی حداقلی دست یابد که با افزایش مشارکت سیاسی تندروها حذف خواهند شد.
صورت دوم با تداوم وضعیت اصلاح طلبان و عدم حضورشان در انتخابات آتی، جریان اصول‌گرایی دچار شکاف شده و با فهرست متعدد در انتخابات حاضر شده و طبعا هیچ لیستی برنده نخواهد بود و برد از آن کسانی است که در فهرست‌های بیشتری جاضر باشند که در صورت قبول فهرست آنان از سوی اقشاری از مردم، مجلسی شبیه همین مجلس فعلی شکل خواهد گرفت که به معنای شکست اعتدالیون خواهد بود.
صورت سوم و بسیار بعید آن است که اصلاح طلبان بتوانند پررنگ و پرقدرت درانتخابات حاضر شوند که باز به حذف تندروها خواهد انجامید، اما در این حالت اعتدالیون نیز شکست نخواهند خورد.
آنچه مسلم است وضعیت تندروها متزلزل‌تر از همیشه است. آن‌ها به‌طور طبیعی دست به‌هر کاری خواهند زد تا بتوانند با تنگ کردن فضا، رقبا را از صحنه حذف کنند. آن‌ها برخلاف یاران اعتدال‌گرای‌شان اتفاقا مایلند تا مشارکت پایین بماند و همین کاهش مشارکت است که بقای آنان را در عرصه قدرت و حفظ کرسی‌های مجلس تضمین می‌کند. آنان برخلاف اعتدال‌گرایان نه دنبال اقتدار که دنبال قدرت سختند و در این نوع از قدرت مردم جایی ندازند. آنان بیشتر از نسل جدید اصول‌گرایان و نوعی جامعه سیاسی کاملا بسته هستند، نه جمهوری اسلامی ایران. به‌عبارت دیگر تاسیس چیزی شبیه کره‌شمالی را دنبال می‌کنند، هرچند این موضوع را اظهار نمی‌کنند. برخلاف آنان، اعتدل‌گرایان که از خطر چنین تفکراتی آگاهند می‌کوشند تا زمینه‌های مساعد قدرت‌گیری مجدد اصولگرایان تندرو را از میان ببرند.
به‌نظر می‌رسد هدف جلسه افطاری چهار نفره، به طور طبیعی از درون خود جلب رضایت بخش میانه‌روی اصلاح طلبان و ایجاد همگرایی بین آنان با اصول‌گرایان را نتیجه بدهد. امری که در ذات خود دفع خطر تندروهای اصول‌گرا را شامل شده تا از افتادن دوباره قدرت، به دست آنان جلوگیری به‌عمل بیاورند تا از این طریق پایه‌های میانه‌روی جدید که با پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ ظهور یافت، قوام و دوام یابد.

۲۱۶۲۱۶

کد خبر 1756014

منبع: خبرآنلاین

کلیدواژه: علی اکبر ناطق نوری غلامعلی حداد عادل محمد باقر قالیباف علی لاریجانی اصلاح طلبان اصول گرایی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۵۶۴۰۴۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

چرا ایران دارای سلاح هسته‌ ای برای منطقه و جهان امنیت‌زا است؟

علیرضا سلطانی؛ اعتماد

در روزهای اخیر به دنبال تشدید چالش‌های سیاسی و امنیتی میان ایران و اسراییل (حمله اسراییل به كنسولگری ایران در سوریه و متعاقب آن حمله موشكی و پهپادی ایران به اسراییل)، بار دیگر زمزمه‌ها پیرامون دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای (زمان یا ضرورت آن) در محافل سیاسی و رسانه‌ای داخلی و خارجی افزایش یافته است.

تامل در اظهارنظرها و دیدگاه‌های مطرح شده نشان می‌دهد كه مخالفت‌ها و مقاومت‌ها در برابر ضرورت دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای به نسبت گذشته در داخل و خارج ایران كمتر و كمرنگ‌تر شده است.

بسیاری از افرادی كه تا پیش از این به لحاظ مسائل امنیتی و نظامی، دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای را برای صلح و امنیت منطقه‌ای و جهانی خطرناك تلقی می‌كردند با اولین درگیری مستقیم ایران و اسراییل بر مبنای سلاح‌های متعارف (موشك و پهپاد) و تسهیل شرایط برای مواجهه بزرگ‌تر و مخرب‌تر برای منطقه، به این درك و صرافت افتاده‌اند كه یكی از مهم‌ترین عوامل جلوگیری از درگیر شدن ایران و اسراییل، ایجاد توازن قدرت میان این دو كشور در سطح منطقه‌ای است.

این توازن با توجه به بهره‌مندی یكی از طرفین یعنی اسراییل به سلاح هسته‌ای، تنها بر محور سلاح هسته‌ای شكل می‌گیرد و از این منظر ضروری است ایران مانند اسراییل هر چه سریع‌تر و فوری‌تر به سلاح هسته‌ای دست یابد تا منطقه شاهد ثبات و امنیت پایدار باشد.

این دیدگاه شاید از منظر نظریه توازن قدرت و نظریه‌های امنیتی نسل سوم و چهارم، چندان بیراه نباشد. به هر حال با توجه به شكسته شدن تابوی درگیری نظامی ایران و اسراییل در پی تحولات و تحركات نظامی اخیر دو طرف نسبت به یكدیگر، امكان درگیری نظامی گسترده با گستره منطقه‌ای و حتی بین‌المللی بسیار افزایش یافته است.

این شرایط خطرناك چه بسا بسیاری از تحلیلگران و حتی سیاستمداران جز طرفداران اسراییل را نسبت به ضرورت دستیابی جمهوری اسلامی ایران به سلاح هسته‌ای مجاب كرده است .  

با لحاظ شرایط اخیر منطقه‌ای می‌توان انتظار داشت روند تحولات سیاسی منطقه‌ای و بین‌المللی در قبال پرونده هسته‌ای ایران دچار تغییرات جدی شود .

غرب به رهبری ایالات متحده امریكا در طول 20 سال گذشته نتوانسته روند توسعه تدریجی توانمندی هسته‌ای ایران را با استفاده از روش‌های غیرنظامی مانند تحریم‌های اقتصادی متوقف سازد. فناوری و توانمندی هسته‌ای ایران با وجود هزینه‌های سنگین اقتصادی و توسعه‌ای آن به مرحله‌ای از ثبات علمی و فنی رسیده است به گونه‌ای كه می‌توان این توانمندی را بومی شده تلقی كرد.

از طرف دیگر با وجود نگرانی شدید غرب نسبت به روند رو به رشد توانمندی هسته‌ای ایران و امكان دستیابی این كشور به سلاح هسته‌ای و در عین حال متعهد شدن نسبت به جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای، در حال حاضر امكان یا توانی برای عمل به این تعهد نداشته و ندارد.

تنها امید و ابزار برای این مهم، فشارهای اقتصادی بوده است كه با وجود ضربات سهمگین این تحریم‌ها بر اقتصاد ایران و معیشت شهروندان و رویارویی نظام سیاسی این كشور با برخی چالش‌ها، نتوانسته بر اراده حاكمیت ایران بر ادامه این راه تاثیری بگذارد.

بنابراین اقدام نظامی به‌رغم اشاره‌های مستقیم و غیرمستقیم امریكا و غرب برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای، به دلیل عدم آمادگی لازم این كشورها از یك سو و احساس خطر نسبت به پیامدهای شدید اقدام نظامی و گسترش آن به سطوح منطقه‌ای و بین‌المللی برای یك دوره میان‌مدت دور از انتظار است.

در این شرایط اگر ایران به آستانه دستیابی به فناوری تولید سلاح هسته‌ای رسیده باشد و این مهم برای امریكا و متحدین غربی آن مسجل باشد، تنها واكنش آنها می‌تواند پذیرش واقعیت موجود و به رسمیت شناختن عضویت ایران در باشگاه دارندگان فناوری و توانمندی تولید سلاح هسته‌ای باشد . شرایطی كه دور از دسترس نیست.

این وضعیت برای كشورهای منطقه جز اسراییل به شكل دیگری قابل تحلیل است .  

ایران هسته‌ای به‌طور عام و ایران دارای سلاح هسته‌ای به‌طور خاص همواره دغدغه و نگرانی بزرگی برای كشورهای منطقه به خصوص كشورهای حوزه خلیج‌فارس بوده و در این راستا كشورهای مزبور به ویژه در دو دهه گذشته تمام تلاش خود را هماهنگ با غرب برای جلوگیری از رشد قدرت هسته‌ای ایران به كار گرفته‌اند، اما نگرانی از درگیری ایران و اسراییل در جنگی متعارف كه ظرفیت منطقه‌ای شدن بسیار بالایی دارد، می‌تواند ذهنیت این كشورها به رهبری عربستان سعودی را به سمت ضرورت ایجاد توازن قدرت منطقه‌ای از نوع هسته‌ای میان ایران و اسراییل تغییر دهد .

از سوی دیگر رهبران قدرت‌طلب در كشورهایی مانند عربستان، تركیه و مصر بالطبع دنبال بهانه‌ای برای مسلح شدن به سلاح هسته‌ای برای تضمین قدرت و بقای خود هستند.

در این میان شاید عربستان و شخص بن سلمان كه پرچم مخالفت با ایران هسته‌ای را سال‌هاست برافراشته و روحیه ماجراجویی بالایی برای ورود به عرصه‌های جدید قدرت دارد، با بهره‌گیری از بهانه ایران دارای سلاح هسته‌ای و با استفاده از دلارهای نفتی و حمایت‌های غرب و امریكا، گام در مسیر هسته‌ای شدن و دراختیار داشتن سلاح هسته‌ای گذاشته و با هزینه‌ای پایین و زمانی كوتاه به نسبت ایران، به این مهم دست خواهد یافت .

مساله‌ای كه بارها رهبران عربستان سعودی در سال‌های اخیر به آن اشاره كرده و چه بسا برای تحقق آن به لحاظ مشاهده پیشرفت هسته‌ای ایران، گام‌های عملی به صورت مخفیانه برداشته‌اند. بنابراین می‌توان گفت به لحاظ منطقه‌ای هم تابوی دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای به نسبت گذشته تا حدود زیادی شكسته شده و این كشورها علاوه بر آمادگی برای پذیرش این واقعیت در آینده نزدیك و پی بردن به دستاوردهای سیاسی و امنیتی منطقه‌ای آن (توازن قدرت منطقه‌ای) درصدد كنار آمدن با آن و مهم‌تر بهره‌گیری هوشمندانه از آن در جهت منافع سیاسی و نظامی خود برخواهند آمد .

 این دیدگاه كه خاورمیانه به دلیل عقب‌ماندگی‌های سیاسی و اجتماعی و همچنین فعال بودن كانون‌های رادیكالیسم و بنیادگرایی از نوع دولتی و فرقه‌ای و بالا بدون شدت تنش‌های ایدئولوژیك درون منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای، فاقد ظرفیت‌های فكری، سیاسی و امنیتی برای در اختیار داشتن فناوری‌های مربوطه و خصوصا سلاح هسته‌ای بوده و نباید وارد رقابت هسته‌ای از نوع نظامی شود نیز قابل مناقشه است.

بر اساس این دیدگاه، خاورمیانه هسته‌ای، موجبات ناامنی و نابودی جهانی را فراهم می‌سازد. تجربه تاریخی ثابت كرده از زمان دستیابی قدرت‌های بزرگ به سلاح هسته‌ای، رویارویی نظامی مستقیم میان این كشورها از بین رفته و این كشورها خصوصا امریكا و شوروی در دوران جنگ سرد با استفاده از دیپلماسی سعی در عدم مواجهه نظامی داشتند .

این مهم در مورد جنوب آسیا و دستیابی هند و پاكستان به فناوری تولید سلاح‌های هسته‌ای در دهه 1990 مصداق دارد. از زمان دستیابی این دو كشور به سلاح هسته‌ای، مناقشات دو كشور بسیار محدود شده و جنوب آسیا امنیت بیشتر را تجربه می‌كند.

در اختیار داشتن فناوری سلاح هسته‌ای، منطق، قاعده بازی و سازوكارهای مدیریتی و امنیتی خاص خود را دارد.

از زمان دستیابی بشر به سلاح هسته‌ای، جهان امن‌تر نسبت به گذشته بوده است، چراكه دولت‌ها به این صرافت و عقلانیت رسیده‌اند كه با وجود در اختیار داشتن سلاح هسته‌ای، اما امكان استفاده از آن برای تامین امنیت، نزدیك به صفر است، چراكه سلاح هسته‌ای صرفا برای داشتن و نه برای استفاده است.

این شرایط در مورد خاورمیانه نیز مصداق دارد. سلاح هسته‌ای، تندروترین و رادیكال‌ترین دولت‌ها را نیز رام می‌كند. برخلاف تصور رایج، بهره‌مندی قدرت‌های منطقه‌ای خاورمیانه از سلاح هسته‌ای، امنیت منطقه و جهان را بیشتر تامین می‌كند.

این مهم، زمینه ارتقای سطح امنیت و ثبات در منطقه، افزایش حساسیت‌های امنیتی منطقه‌ای، فروكش كردن سطح چالش‌های سیاسی و ایدئولوژیك بین كشورها، تضعیف كانون‌های اجتماعی و فرقه‌ای بنیادگرایی و رادیكالیسم در سطح منطقه و در مقابل ایجاد زمینه‌های ثبات، امنیت و توسعه خواهد شد. خاورمیانه هسته‌ای، نه تنها تهدیدی برای امنیت جهانی نخواهد بود، بلكه به تقویت امنیت و ثبات منطقه و جهان كمك كرده، عقب‌ماندگی سیاسی، اقتصادی و امنیتی خاورمیانه از روندهای جهانی را جبران كرده و زمینه و گذار آن به دوران جدیدی از ثبات و امنیت را فراهم می‌سازد.

 انتظار برای خاورمیانه هسته‌ای با توانمندی نظامی چندان طولانی نیست و دیری نخواهد پاییدکه جهان به این درك خواهد رسید خاورمیانه هسته‌ای برای امنیت پایدار جهانی ضروری و فوری است و ایران در این زمینه پیشرو خواهد  بود. 

کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • چرا ایران هسته ای برای منطقه و جهان امنیت‌زا است؟
  • چرا ایران دارای سلاح هسته‌ ای برای منطقه و جهان امنیت‌زا است؟
  • مولفه قدرت سپاه داشتن افراد بصیر است
  • مهدی نصیری; زیر تیغ اصلاح‌طلبان و اصولگرایان/ توهم یا شوخی یا پروژه هدفمند؟! +جدول
  • توهین جنجالی مجری تندرو صداوسیما به اصلاح طلبان و اصولگرایان /حسام الدین آشنا: بی ادب نباشید؛ چه برای سیدخندان و چه برای پاورقی
  • روایت سلیمی نمین از تندروهای مهدی نصیری / او تا نقطه سقوط کامل پیش خواهد رفت / اصلاح‌طلبان پرچم‌داری او را نخواهند پذیرفت
  • فعال سیاسی اصلاح طلب: تحولات جهانی به سود ایران است
  • اصلاح طلبان در کدام حوزه های انتخابیه کاندیدا دارند؟
  • جوان: مهدی نصیری «باطن» اصلاح‌طلبان است که «ظاهر» شده
  • اولین واکنش یک روزنامه اصولگرا به موضوع مهدی نصیری: او مهره تاج زاده است